مهدویت در مذاهب دیگر شیعه
از اتفاقاتی که باعث بسط ایده مهدی شد فوت ناگهانی اسماعیل فرزند جعفر صادق امام ششم شیعیان به سال ۷۶۲ میلادی که به عقیدهٔ شیعیان اسماعیلی پیشتر امام هفتم شیعه تعیین شدهبود. هرچند اکثر شیعیان گرد فرزند دیگر جعفر صادق، موسی کاظم، گرد آمدند اقلیتی از شیعیان مرگ اسماعیل را نپذیرفتند و ادعا کردند که اسماعیل هنوز زندهاست و در غیبت به سر میرود. به باور آنان اسماعیل همان امام غایب است.[۵] با ظهور خلفای فاطمی در مصر با استناد به احادیثی که توسط اسماعیلیه و سایر منابع نقل شده بود. مهدی به اولین خلیفه فاطمی و جانشینانش نسبت داده شد. در عین حال اسماعیلیان انتظار دارند که در آخرالزمان امام هفتم اسماعیلیان تحت نام قائم ظهور کند.
در شیعه زیدی که برای امامها قدرت فوق انسانی قائل نیستند، اعتقاد به مهدی بسیار کمرنگ است. در طول تاریخ افرادی مهدی پنداشتهشدند یا ادعا شدهاست که زندهاند و به غیبت رفتهاند. از جمله حسین بن قاسم عیانی، امام زیدیه(۴۰۱-۴۰۳ هجری قمری)، در یمن توسط گروهی از زیدیه که به حسینیه معروف شدند. اما این اعتقاد در مورد این افراد از سوی اکثریت زیدیه به رسمیت شناختهنشدهاست.
مهدویت در اهل سنت
بنوشته رضا اصلان با توسعه دکترین مهدی در نزد شیعیان فقه سنت سعی نمود تا از اعتقاد به مهدی فاصله بگیرند.[۵] بنوشته مادلونگ با وجود حمایت از اعتقاد به مهدی توسط بعضی محدثین مهم اهل سنت، اعتقاد به مهدی هیچگاه بعنوان مبانی اصلی فقه اهل سنت در نیامدهاست. در اعتقادات اهل سنت به مهدی اشاره شدهاست، ولی بصورت نادر. بسیاری از علمای مشهور اهل سنت مانند محمد غزالی از بحث کردن در مورد این موضوع اجتناب کردهاند. البته به گفته مادلانگ این اجتناب کمتر بخاطر عدم اعتقاد به مهدی[۶] و بیشتر (بگفته رضا اصلان بخشی) بخاطر برنیانگیختن شورشها و جنبشهای اجتماعی بودهاست.[۵][۶] موارد استثنایی مانند ابن خلدون در کتاب مقدمه وجود دارد که آشکارا با اعتقاد به مهدی مخالفت میکند و تمام احادیث مربوط به مهدی را ساختگی میداند. در میان محدیثین و علمایی که به مهدی پرداختهاند. دیدگاههای مختلفی وجود دارد. نام مهدی بارها در کتاب «مسند» احمد بن حنبل (رئیس مکتب فقه حنبلی از فرق اربعهٴ اهل سنت و از امامان چهار گانه اهل تسنٌن) ذکر شده است و احادیث گوناگون و متعددی در خصوص نشانههای ظهور مهدی موعود و قرار گرفتن عیسی در رکاب وی در آن وجود دارد. احمد بن حنبل در اثر خود آورده است که: «سفیان بن عیینه از عاصم از عبدالله بن مسعود [صحابی بزرگ پیامبر] از پیغمبر برای ما حدیث کرد "لا تقوم الساعة حتی یلی رجل من اهل بیتی، یواطی ء اسمه اسمی." یعنی «قیامت برپا نمی شود، تا مردی از خاندان من که همنام من است ظهور کند[۷]. در ذکر اهمیت و اعتبار «مسند» احمد بن حنبل نزد اهل تسنن همین بس که تقیالدین سبکی در صفحه 201 جلد اول «طبقات الشافعیه» مینویسد: «مسند احمد حنبل یکی از پایههای معتقدات مسلمانان است» و جلالالدین سیوطی از دانشمندان مصری مسلمان سنی در مقدمه جمعالجوامع و علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی صاحب کنزالعمال در صفحه 3 از جلد 1 نیز مینویسند «کل ما فی مسند احمد حنبل فهو مقبول». یعنی: «آنچه در مسند احمد حنبل است مورد قبول اهل تسنن میباشد»در احادیثی در کتابهای اهل سنت مهدی همان عیسی مسیح است، در روایاتی دیگر حرفی از هویت فرد نیست. یا گفته شدهاست که به همراه عیسی قیام میکند. همچنین مهدی از نسل حسین، نسل حسن و یا فرزند حسن عسکری امام دوازده شیعیان ذکر شدهاست. در طول تاریخ تا عصر حاضر اهل سنت مناظرات عمیقی بین علمای اهل سنت در مورد نقش منجیگونه مهدی و نقش سیاسی او وجود داشتهاست.
اما بنوشته سید حسین نصر، اهل سنت معتقدند که مهدی از خاندان پیامبر اسلام با نام «محمد» است و در آخرالزمان به همراه عیسی ظهور میکند. وی همچین مینویسد که اعتقاد به آمدن مهدی در بین مسلمانان آنچنان قوی است که در طول تاریخ، به خصوص در زمانهای فشار و سختی، باعث ظهور مدعیان مهدویت شدهاست.[۹] همچنین نویسندگان اهل سنت معاصری مانند عبدالمحسن بن حمد العباد، محمد علی الصابونی، عبدالعزیز بن باز در کتابها و سخنرانیهای خود به حدیثهای منسوب به پیامبر اسلام در مورد مهدی و منجی آخر زمان اشاره کردهاند و این احادیث را متواتر دانستهاند.